روزی همه به دنبال ایجاد استخرهای پرورش میگو در جنوب بودند و فردا دریافت موافقت اصولی تولید ماکارونی در بورس مورد توجه بازار قرار گرفت و چندی بعد هم موتور سیکلت حرف اول میدان را میزد و امروز هم نوبت شترمرغ است.
با نگاهی به گذشته درمییابیم که هجوم بدون برنامهریزی کلان در بخشی از صنعت، نه تنها سودی برای سرمایهگذاران و اقتصاد کشورمان نداشته، بلکه سرمایهگذاران و دستگاههای اجرایی را نیز بعد از مدتی دچار مشکل کرده و در واقع مشکلی بر مشکلات قبلی افزوده است.
پرورش دهندگان میگو مدتهاست که با مشکلات فروش محصولات خود مواجهاند.
کما اینکه ورود (بیماری سفید) یک بیماری خطرناک میگو یکبار پرورش دهندگان چویده آبادان را در سال 81 با مشکل مواجه کرد و آنها مجبور شدند برای جلوگیری از انتشار بیماری در کشور، تمام استخرها را خالی و میگوها را معدوم کنند.
هر چند قرار بوده شرکت های بیمه ضرر و زیان ها را پرداخت کنند اما قطعا شروع دوباره، کاری مشکل است و این تازه بخشی از قضیه پرورش دهندگان است.
تعداد کارخانههای تولید ماکارونی نیز در سال 70 رو به گسترش گذاشت و کار در نهایت به آنجا رسید که اکثر سرمایهگذاران عطای آن را به لقایش بخشیده و رفتند و برخی دیگر نیز هنوز درگیر بدهکاریها و اقساط معوقه خود هستند.
موتور سیکلت سازها هم که در همین سالهای اخیر یکباره به تعداد 400 نفر رسیده بودند اکنون آرام آرام دارند از گردونه خارج می شوند و به طور قطع تا مدتی بعد تنها تعدادی از آنها باقی خواهند ماند هر چند در مورد موتور سیکلت کارخانههای تولیدکننده لوازم یدکی مشمول همین مسایل بوده و هستند.
امروز هم نوبت شترمرغ است، بدون آن که بررسی درستی در مورد آن انجام شود.
همه جا صحبت از قیمتهای جهانی گوشت شترمرغ، قابلیت استفاده از چرم آن در محصولات گران قیمت و زینتی و خرید پرها و در عین حال تخمهای شترمرغ است و همه این تبلیغات باعث شده تا روزانه بر تعداد متقاضیان و پرورش دهندگان اضافه شود، بدون آن که آینده نگری در این زمینه صورت گرفته باشد.
همه میدانیم که گوشت شترمرغ در بازار جهانی به قیمتهای خوبی خرید و فروش میشود اما این به ما چه ربطی دارد ما که هنوز یک کشتارگاه معمولی برای شترمرغ در کشور نداریم چگونه میخواهیم گوشت شترمرغ را با استاندارد جهانی مطابقت دهیم و آن را صادر کنیم. در بازار داخلی هم خریدار عمدهای برای قیمتهای کیلویی 10 هزار تومانی آن وجود ندارد.
کارخانههای چرم سازی ما نیز اگر بر فرض پوست شترمرغ را قبول کنند در درجه اول تجربه لازم را در عمل آوری آن ندارند و بعد هم تا آشنایی بازار داخلی با آن فاصله بسیاری است. در عین حالی که صادرات پوست هم مانند گوشت مستلزم رعایت استانداردهای جهانی است که اصولاً اکنون چنین امکانی در کشور وجود خارجی ندارد.
پر و تخم شترمرغ نیز بر همین منوال است هر چند که امروز بازار تخم شترمرغ کمی داغ شده آن هم به جهت خرید آن از سوی پرورش دهندگان جدید، اما مدتی بعد آنها هم از گردونه خارج خواهند شد.
به هر حال چند وقتی است تب شترمرغ همه جا را فرا گرفته تا جایی که حتی دو عدد از آنها به یک مسابقه پربیننده تلویزیونی راه یافتهاند و حالا از روی عمد یا سهو در یکی از برنامهها نیز یکی از تخم شترمرغها شکسته شد و با اعلام مبلغ 70 هزار تومان قیمت هر تخم شترمرغ، باعث توجه بیشتر بینندگان به این صنعت شد.
اگر بر همین منوال پیش برویم مطمئن باشید تا چند وقت دیگر سرو کله نمایندگان و مدیران صنعت شترمرغ مانند پرورش دهندگان میگو و دهها صنعت مشابه، در دفتر وزرا و نمایندگان مجلس برای چارهاندیشی پیدا خواهد شد و چند روزی هم روزنامهها اخباری از آنها ارایه خواهند داد.
بعد هم موضوع کم کم به فراموشی سپرده خواهد شد و در نهایت عدهای متضرر باقی خواهند ماند.
بهتر بود قبل از تبلیغ برای شترمرغ ابتدا مقدمات و ضروریات را فراهم میکردیم. چندین کشتارگاه با استانداردهای جهانی میساختیم، راهکارهای اصولی صادرات را ارزیابی میکردیم بعد علاقهمندان به سرمایهگذاری را به درستی هدایت میکردیم نه این که کار را شروع کنیم، عدهای را گرفتار کنیم بعد به فکر چاره بیفتیم. البته این هم برای خودش راهی است!!